کابوس مه

به قول نادر ابراهیمی: و از کابوس مه به باران رویا نمیشود رسید چه رسد به بلور شفاف واقعیت

۴۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

خستم داغونم

از گفتن اینکه تواح جسمی ندارم تا اونجا بیام سمتت خجالت میکشم درحالی که بهونه هایی که گفتم دلیل اصلی نرفتنم نبود. 

 

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

مع الاسف

کمی بیشتر از کمی سخیف شده ام. 

به طبیعتت برگرد دختر :/

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

ویزای مادام العمر لطفا

امام رضا(ع)

حساب کردم اینجوری پیش بره از روزها و ساعت هایی که بهم مجوز داده بودین کم میشه . حالا نمیدونم از اون ور خودتون بیشترش میکنید یا نه. ولی من ویزای مادام العمر میخاستم. که باز اگه اینم بهم بدید برام کمه خب. 

خب دلم تنگه دیگه. بس نیست؟

۱۶ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

...

در این سرای بی کسی بی کس درآ / هرچه را بگذار بیرون سرا

۱۶ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۴۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

بیا نزدیکتر...

تو دوری از برم دل در برم نیست / هوای دیگری اندر سرم نیست 

 

۱۶ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۲۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

کتک کاری

اومدم به محبوب ناخودآگاهم بگم چیکار کردی که انقدر رو مخمی :/ 

اینم بگم که اگه یبار تو خودآگاهم بزاری کتکت بزنم اون وقت شاید عاشقت شدم :/

۱۵ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

هفته ایی که گذشت...

هفته های پیش حداقل جزوه مینوشتم. این هفته این کارم نکردم :/ 

پس کی درس میخونی ؟؟؟؟

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

دوستان به جای ما :(

دوستان همکلاسی رفتن بیرون و منی که آخر دنیا گیر افتادم با آه و حسرت به عکس هاشون نگاه میکنم. برای من و چند نفر شبیه من صندلی خالی گذاشتن عکسشو فرستادن. 

واسه اولین روزی که ببینمشون نقشه ها چیدم ولی میدونم آخرش یجوری پیش میاد که دست من نیست :///

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

محبوب ناخودآگاهم...

به قول یکی از همکلاسی ها حضرت فروید میفرمایند 90 درصد روان ما در ناخودآگاهه به همین دلیل خواب و رویاهامون از ناخودآگاه میان و این خواب و رویاها چیزهایی هستن که در خودآگاه نمیتونن ابراز وجور کنن برای همین به شکل رویا از ناخودآگاه میان به خودآگاه. 

با این حرف جا داره بگم در ناخودآگاهم یکی عاشقمه که من ندیدمش و خودشو بهم نشون نمیده فقط میدونم باهاش لجم :/ 

پ ن: یعنی یه جوری شده از خواب بیدار میشم نیم ساعت زل میزنم به سقف که خوابی که دیدمو حلاجی کنم :////

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه

ما هم بلدیم داداش

بعضی وقتا شیطون وسوسه ام میکنه به اون رفیقم بگم این مجتبی شکوری که الان شناختیش و هی فیلماشو میفرستی و استوری میکنی من قبل از اینکه حتی معروف بشه میشناختم و بیشتر از تو ازش دیدم و خوندم . 

یا به اون یکی رفیقم بگم این روانشناسی مثبت اندیش و قانون جذب و فلان با این نوشتن برنامه های روزانه و بیسار برای رشد و موفقیت که الان دو روزه باهاشون آشنا شدی و هی هرچی میگم همون حرفارو تکرار میکنی من قبل از اینکه حتی مد بشه میشناختم و میدونستم و انجام میدادم . 

اینجور وقتا بی ادب درونم بیدار میشه که بگم نگا نکنید الان تو این وضعم من یه زمانی دوران اوج خودمو داشتم شما آلزایمر گرفتین به من ربطی نداره الانم که میبینید خنگ و دست و پا چلفتی و تنبل و همش با همم چون خودم خواستم . اره احمقانس ولی فعلا دلم میخواد اینجوری من و بشناسن تا اینکه مثل نوجونای هفت خط این دوره زمونه رفتار کنم.

خلاصه که حیف رفیقامن دلم نمیاد ناراحتشون کنم. حتی اگه من فرت و فرت ازشون ناراحت بشم. 

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایستاده در مه