دختری با نام مستعار.

نام دخترم را وام گرفته ام .

پیش از این با نام اصلی خودم مینوشتم . راستش من عاشق نامم هستم اما ترس از شناخته شدن و خوانده شدن توسط کسانی که نقد میکنند، سرزنش میکنند، و به هر نحوی میخواهند به تو بفهمانند که مشکل داری ، مرا از نامم جدا کرده است.

این قسمت ماجرا برای من دردناک ترین است. 

نظرات را تایید نمیکنم اما میخوانم و سر میزنم. 

مسخره است ولی حتی اینگونه نوشتن هم میترساندم . اما هرچه که هست باید این ترس را رها کنم زیرا من از بدو تولد نویسنده بوده ام . به دنیا آمدم که بنویسم. چه اینگونه کوتاه و مختصر و ساده و چه طولانی و پیچیده.