اینجا همه چی خوبه. پیش خانوادمم، دوستامو دارم، جمع های فامیلی و از دست نمیدم، کلاس میرم و دارم روابطمو بهتر میکنم اما دلم جای دیگس. میخوام برم. ناشکر نیستم اما دلم اونجاست. صبرم داره تموم میشه. هرچقدر حواس خودمو پرت میکنم و بیشتر خودمو غرق زندگی اینجا میکنم باز جای خالی اونجا بودن تو قلبم تیر میکشه. و یادم میندازه هرچقدر اینجا بزرگ شده باشی و خودتو شبیه آدمای اینجا کنی باهاشون بگی بخندی مثلشون زندگی کنی اما بازم آدم اینجا موندن نیستی. آذم رفتنی باید بره. حتی اگه نقششو خوب بازی کنه.