- روزی که صبحش با معلمی دلسوز دیداری تازه کردیم و عصرش به صحبت و غیبت با دوستی قدیمی گذشت. 

- در مرحله دل تنگی برای درس هستم. 

- همچنان در انتظار رسیدن کتاب هایم.

- و بالاخره صاحب یک ساعت کلاسیک استیل شدم. 

- ما که حسود نیستیم ولی همه از سینگلی درآمده اند جز ما :(

- ما که زاده انتظاریم و با صبرمان امتحان میشویم پس باشد صبر میکنیم.

پ ن: اینجا بگویم که عکس مرا روی بک گراند صفحه قفل گوشی اش گذاشته دوست تاجیکی را میگویم. از ذوق قرار است تا صبح قربان صدقه اش رویم.

 

گفته اند در فراق دوست، چنان گریستن باید که وَهمَت چنان افتد که دوست با اشک آمیخته است و با قطرات اشک در کنارت خواهد افتاد.

رشیدالدین میبدی