این روزهایم چقدر شبیه روزهای بعد کنکور شده است. اواخر تابشتان پارسال و اوایل پاییز که هیچ نمیدانستم چه قرار است اتفاق بیافتد و خدا کدام مسیر را برایم مناسب دانسته است. چند وقت بعد از آن روزها بود که فراموش کردم آیندخ در حوزه اختیارات و دانسته های ما نیست و باز شروع کردم به خیال بافی و تصمیم گیری برای آینده. و حالا بیشتر از هر وقت دیگری به این درک رسیده ام که واقعا آینده در حوزه اختیارات و دانسته های ما نیست. ما حتی از فردای خود خبر نداریم پس چگونه و به چه حقی برای روزها و ماه های ندیده برنامه میچینیم. 

اکنون معنای مطلق نمیدانم شده ام.