محبوبِ ندیده ام، لطفا تو دیگر همچون دیگران با من رفتار نکن. تو باید مهربان تر و لطیف تر باشی‌. اگر تو نیز بخواهی رفتارهای بدم را بیشتر از خوب ها به رخم بکشی که من تنهاتر از این ها خواهم شد. باور کن اگر تو نگویی هم من متوجه هستم و حواسم هست. سعی میکنم بهتر از اینی باشم که هستم. اما تو لطفا صبورتر باش. اینکه تو هم همچون دیگران به من بگویی پیرزن مرا اذیت نمیکند به شرطی که بار معنایی مثبت داشته باشد. حتی القاب دیگرم همچون پاندا و لوس و غرغرو شنیدنشان از زبان تو سخت نیست، مگر اینکه در جمع و به کنایه و طعنه گفته شوند. آنگاه مطمئن باش دلم را خواهی شکست و من اصلا دوست ندارم کسی که دلم را میشکند محبوب باشد. فقط لطفا به من نخود فرنگی نگو. چون این لقب را کسی گذاشت که فعلا تا قیامت نمیخواهم ببینمش. 

محبوب ندیده ام، این وقت از شبِ مایل به صبح برای تو مینویسم.

گله دارم و بهتر از تو برای گله مندی سراغ نداشتم. هرچند که تو هم نیستی که... بله میگفتم آدم ها خیلی راحت حرف میزنند. و راحت تر دل میشکانند. تقصیر من نیست که همه چیزم رو هست و هرکس بعد از مدتی معاشرت دستش می آید که چگونه آدمی هستم. اما اینکه همه شان به اتفاق نظر اصرار دارند که من رفتارهایی دارم که باب میل آن ها و جامعه نیست ، قوه لجاجت من را بیشتر برمی انگیزاند و باعث میشود که بهتر که نمیشوم هیچ در مواردی بدتر هم شوم. 

محبوبِ ندیده ام، میشود خواهش کنم من را همین گونه که هستم دوست بداری؟